الیساالیسا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

الیسای خوشگل من

32 هفتگی

این روزا در 32 هفتگی هستم خیلی سنگین شدم خدا رو شکر مشکل خاصی ندارم و قندم هم تحت کنترله, البته با تزریق انسولین. منتظر هستم که وقتش بشه و نونوی خوشکل من از راه برسه .تخت و کمدش هم الان آماده است.  ما پنجشنبه که سفارش دادیم گفتند 10 روز دیگه میارن ولی یک روز دیگه یعنی شنبه زنگ زدن و گفتن که آماده است و نصاب میخواد بیاد نصب اش کنه ما هم چاره ای نداشتیم و تخت و کمد رو تو هال الم کردیم و این روزا تا زمانی که من اتاق را خالی و تغییر دکوراسیون بدم خونه حسابی ریخت و پاشه و بازار شامه. کارتون ها یه طرف وسایل فروشی یه طرف و تخت و کمد هم یه طرف ...... آخه برای خونه تکونی هم زوده چون من تصمیم دارم 15 مهر یعنی یکماه یا 25 روز قبل ا...
27 شهريور 1391

کلاس ماساژ کودک

  امروز من و بابایی هر دو با هم رفتیم کلینیک . چون امروز کلاس ماساژ و حمام کردن کودک بود که میبایست پدر و مادرها هر دو در کلاس حضور داشتند کلی چیز میز یاد گرفتیم که برای نونوی خوشکل خیلی خوبه ....که اگه وقت کردم خلاصه ای از اونو براتون  در پست های بعدی میذارم.
17 شهريور 1391

سفر شمال در سی هفتگی

من و بابایی بهمراه دو خونواده دیگه که از دوستای دوران دانشگاه بابایی بودن  تعطیلات 5 روزه تهران رو که بخاطر اجلاس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد بود رو رفتیم شمال . من الان در هفته سی ام بارداری هستم و در ماه هفتم.   ما سه شنبه شب حرکت کردیم و قرار شد شب بریم کرج خونه بابای یکی از دوستامون تا فردا صبح خانواده سوم هم که در کرج ساکنه به ما ملحق شه . صبح از اونجا به سمت چالوس حرکت کردیم برای صبحانه تو کندوان نگه داشتیم و آش خوردیم ظهر کلنو بودیم و اونجا در ویلای دهدار کلنو شب رو موندیم البته  قبلش یعنی ظهر رو در جنگلهای عباس آباد گذروندیم .و عصر به سمت دریاچه ولشت حرکت کردیم که به شب خوردیم خیلی وحشتناک بود من تمام طول راه رو از ...
13 شهريور 1391

ترس از انسولین

رژیم افاقه نکرد و بالاخره من مجبور شدم انسولین تزریق کنم , آخه این روزا قندم دیگه خیلی رفته بالا و دکتر غدد ام خیلی منو دعوا کرد وقتی فهمید من 4 واحدی که گفته بود قبل از هر وعده غذایی بزنم رو نزدم و الان مجبورم 14 واحد قبل از هر غذا بزنم و کلاً روزانه میشه 42 واحد . من بیشتر از خودم نگران نونوی خوشکلم . آخه دکتر گفت اگه نزنی علاوه بر اینکه جنین قندش میره بالا و بزرگتر از معمول میشه و کلی نارسایی دیگه و ممکنه به کشتن اش بدی اگه سالم هم به دنیا بیاد مستعد بیماری قند میشه پس برو  مثل بچه خوب انسولین ات رو بزن و اونقدر دوز انسولین ات رو بالا ببر که قند خونت قابل کنترل بشه . الان من قبل از هر وعده غذایی 20 واحد انسولین میزنم  البته از ...
6 شهريور 1391

خرید سیسمونی 2

روز بعد یعنی چهارشنبه 1 شهریور بعد از ظهر وقتی بابایی از سر کار اومد و طرح ترافیک تموم شد با مامان و اگی رفتیم خیابون بهار برای خرید لباسای نونوی خوشگل . از هر گروه 2 دست لباس گرفتم 0تا3 ماه دو دست(هر دست شامل: زیر پوش زیر دکمه دار, آستین کوتاه , بلوزآستین بلند, مانتو , شلوار و کلاه و پیش بند و سرهمی )  3تا6 ماه دو دست, 6 تا 9 ماه دو دست, 9 تا 12 ماه دودست . یعنی کلاً 8 دست با دو تا پیرهن برای 8 ماه به بالا, یه شلوار صورتی بیرون برای 8 ماه به بالا, یه سرهمی(بادی ) فرانسوی و کلاه خارجی که فقط این دو قلم جنس آخری شد 100 تومان .  البته لوازم بهداشتی رو مارک مادر کیر گرفتم که پکش شامل شامپو سر , شامپو بدن, لوسیون بدن, صابون, کرم سوختگ...
1 شهريور 1391

خرید سیسمونی 1

درست بعد از تعطیلات عید فطر یعنی  سه شنبه 31 مردادماه 91 من , بابایی, مامان جون و خاله اگی رفتیم و بخشی از سیسمونی نونوی خوشکل رو خریدیم . برای این بخش از خرید بابایی یه طرح ترافیک روزانه گرفت و ما راهی جمهوری شدیم. سرویس کالسکه, کریر, روروئک رو بی بی سیتی با اسکلت خارجی گرفتیم , وسایل شخصی اعم از مسواک , ماساژور دندون, فین گیر, برس و شانه مو, دندونگیر, سرنگ دارودهی,قاشق چنگال, لیوان آبمیوه خوری و... رو مارک نابی آمریکا گرفتم و شیشه شیر, پستانک و زنجیر پستانک رو هم ناک انگلستان گرفتیم و یه سرهمی (بادی منظورمه)و سرویس حمام و یه سرویس خواب دم دستی یاسی رنگ هم گرفتیم  برای پوشک هم دو بسته پمپرز گرفتم . البته وسایل دیگه هم عبارت بودند...
31 مرداد 1391
1